- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به رو تو را چو خط مشکبار پیدا شد غبار آینه را اعتبار پیدا شد
2 به دور خط رخت کامیاب شد دل ها گل مراد در این روزگار پیدا شد
3 برآید از دل مجروح، آه و نالهٔ گرم پلنگ دایم از این کوهسار پیدا شد
4 هزار نقش به دل های عاشقان بربست هر آن شکن که به زلف نگار پیدا شد
5 خیال در نظر آورد رنگ آن گلروی مرا به سینهٔ دل خارخار پیدا شد
6 ز موج خیز حوادث، اجل خلاصم کرد که بحر شور فنا را کنار پیدا شد
7 به دور عارض او فتنه های خوابیده ز سر کشیدن خط آشکار پیدا شد
8 چگونه خوانمش آدم کسی که آگه نیست چه کار دارد و بهر چه کار پیدا شد
9 کرم نشست سعیدا ز پا و شد معیوب رواج بخل در این روزگار پیدا شد