1 دوات بودی عمری به پیش هر قلمی به گاه شاهدی و کودکی و نیکوئی
2 شدی بزرگ به کار قلم شدی مشغول سرت برند یکی کودک از هنرجوئی
3 دوات نیستی اکنون قلم شدی زیراک نزار و زرد و بریده سر سخنگوئی
1 زهی زمانه نامهربان نادره کار خهی سپهر نگونسار ناکس غدار
2 چه رنج ها که ز تونیست برروان کرام چو غصه ها که ز تو نیست بر دل ابرار
1 دوش چو کرد آسمان افسر زر ز سر یله ساخت ز ماه و اختران یاره و عقد و مرسله
2 شکل فلک خراش شد مهر چو دانه آس شد عقده راس داس شد از پی کشت سنبله
1 خدایگان سلاطین شهنشه اعظم امید دین عرب آرزوی ملک عجم
2 سریر بخش ملوک جهان که تعظیمش نهاد بر سر نه کرسی سپهر قدم