به ششدر کار خود از شش از جویای تبریزی غزل 1079

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

به ششدر کار خود از شش جهت انداختی رفتی

1 به ششدر کار خود از شش جهت انداختی رفتی دلت را مهرهٔ بازیچه کردی باختی رفتی

2 کی از تعمیر می‌شد چاره احوال خرابت را به یک پیمانه از نو خویشتن را ساختی رفتی

3 زدی در مستی امشب صد دهن تر خنده بر گلشن به یک دشنام خشکم زان دو لب ننواختی رفتی

4 گداز دل چو خس برداشت از جا جسم زارت را به بحر بیکرانی خویش را انداختی رفتی

5 غبارت بر فلک سوده است سر از یاری صرصر میان همسران خود سری افراختی رفتی

6 ندادی توسنی جولان از آن چون چشم قربانی نگاه چند از حسرت به هر سو تاختی رفتی

7 شدی همدست با مژگان پی دل بردن جویا به قصد ما نهانی با نگاهت ساختی رفتی

عکس نوشته
کامنت
comment