رفتی تو ز بزم و نه همین از مشتاق اصفهانی غزل 52

مشتاق اصفهانی

آثار مشتاق اصفهانی

مشتاق اصفهانی

رفتی تو ز بزم و نه همین نشئه ز می رفت

1 رفتی تو ز بزم و نه همین نشئه ز می رفت تأثیر ز آواز دف و ناله نی رفت

2 من بیخود شوقم بره وعده چه دانم قاصد ز سر کوی تو کی آمد و کی رفت

3 چون غنچه دلم وانشود بی تو گرفتم صد فصل بهار آمد و صد موسم دی رفت

4 خونی تو که در بزم بدل کردیم از ناز رفتی و ز چشمم همه چون شیشه می رفت

5 یار آمد و صد شکوه بدل داشتم از وی رفتم چو کنم سر گله‌ای وای که وی رفت

6 رفت از برم آن سروسهی وز دل و جانم صد آه ز دنبالش و صد ناله ز پی رفت

7 فریاد که بختش نرسانید به لیلی مجنون اگر از بادیه صد بار بحی رفت

8 نالان نشوی تا ز فراقی تو چه دانی کز درد جدائی نیستان چه به نی رفت

9 کردیم ز خاک در و نقش قدمت یاد هرجا سخن از تخت جم و افسر کی رفت

10 مشتاق که آمد بر او شکوه کان دوش چون گرد ره دور و دراز گله طی رفت

عکس نوشته
کامنت
comment