1 رفتی به سفر از پی تسخیر جهان تا خلق خدا شوند در امن و امان
2 بی گردش دور چرخ در امر تو باد بی منت پا زمین تو را در فرمان
1 رو به هر کوهی نماید طور میدانیم ما هرکه گوید حرف حق منصور میدانیم ما
2 غایبان گر در حضور ما سخنها گفتهاند نیست ز ایشان رنجی معذور میدانیم ما
1 ظهور نعمت منعم بود گدایی ما نوای عالم معنی است بینوایی ما
2 زمانه افسر شاهی به روی خاک انداخت چو دید شوکت و شأن برهنه پایی ما
1 چون تیر پیچ و تاب ندارد کمان ما پاک است از ریا و حسد خاندان ما
2 غیر از هدف شدن نزند فال دیگری گر مهره های قرعه شود استخوان ما