روزها رفت و نکردی بسوی از نشاط اصفهانی غزل 269

نشاط اصفهانی

آثار نشاط اصفهانی

نشاط اصفهانی

روزها رفت و نکردی بسوی ما نظری

1 روزها رفت و نکردی بسوی ما نظری خبرت باد که عمریست زما بی خبری

2 بر سر راه تو تا چند نشینم که مرا بتحسر بگذاری بتکبر گذری

3 گر تو بر من بسر زلف پریشان نازی من هم آشفته دلی دارم و شوریده سری

4 شمع آرند بمجلس که ببینند بجمع تو بهر جمع در آیی ننماید دگری

5 نه همین بی خبر از خویش نشستست نشاط خبرش نیست که از خویش ندارد خبری

عکس نوشته
کامنت
comment