1 نکهتی امشب از آن زلف دوتا میخواستم این قدر همراهی از باد صبا میخواستم
2 من که اکنون، رخصت نظارهام از دور نیست سادهلوحی بین، که در بزم تو جا میخواستم؟!
3 نیست آذر خوارتر از من کسی در کوی او این سزای من، که از خوبان وفا میخواستم
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 غیر، بیهوده، پی یار وفادار من است نشود یار کسی اگر یار من است
2 شب بگوشت چو رسد ناله ی مرغان اسیر ناله ی بی اثر از مرغ گرفتار من است
1 با هم افسوس بتانی که در این ملک شهند دست دادند که دستی بدل ما ننهند
2 دل و جان، از دو نگه میبری و دلشدگان یک نگه دیده و در حسرت دیگر نگهند
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **