- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خواهی که دیده باز کنی بر جمال دوست بیرون کن از درون دلت هرچه غیر اوست
2 شد در میانه هستی تو پرده حجاب ورنه همیشه با تو دلارام روبروست
3 دریا دلی که جرعه جانش بود محیط مستی او کجا زمی جام یا سبوست
4 نقش دوئی بدیده احول اگر نمود اما بچشم اهل نظر آن یکی نه دوست
5 هر لحظه روی تو چو نماید جمال تو مارا چو حسن تو همه دم عشق نو بنوست
6 رخسار دوست آینه صاف و روشن است بنگر که عکس جمله عالم عیان دروست
7 جانا چه دیر دیر نمائی بما جمال دیدار تو همیشه دلم را چو آرزوست
8 جانم چو دید حسن تو پیدا ز روی خوب زان رو همیشه مایل رخساره نکوست
9 بویی ز وصل دوست نیابد اسیر یا جانی که در جهان همه مایل برنگ و بوست