- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خواهی بجهان شوری، بنیاد قیامت کن بگشای رخ فرخ، عرض قد و قامت کن
2 ای در دو جهان موزون، شد هر دو جهان مأمون در صدف مکنون، برخیز و امامت کن
3 تو محرم جانهایی، تو مرهم دلهایی بنشین بکرم یک دم، جامی دو کرامت کن
4 ای عاشق شیدایی، از مرگ مترسان دل ای زاهد رعنایی، رخ سوی ندامت کن
5 دایم بسفر می رو، ای رهبر وای رهرو ماهی چو ببینی تو، آن جای اقامت کن
6 ای زاد رعنایی، تا چند ز رسوایی؟ اول تو ببین رویش، آنگاه ملامت کن
7 قاسم، اگر از جانان یک لحظه جدا مانی زان قصه پشیمان شو، بنیاد قیامت کن