-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای دو چشمت در ستیز و کین یکی دل یکی تاراج کرده دین یکی
2 زلف و خالت را نمودم جان و دل آن یکی بربود از من این یکی
3 سوی هر غمخواره داری صد نظر مردم از غم جانب من بین یکی
4 خواب خوش باشد شب وصل ار بود عاشق و معشوق را بالین یکی
5 زان همه بوسه که دادی وعده ام کن حواله با لب شیرین یکی
6 نافه گردد خوشه چین خرمنت گر گشاید زلفت از صد چین یکی
7 عاشق مسکین بسی داری و نیست همچو جامی زان همه مسکین یکی