1 ترا درد یکی در سینه پیچید جهان رنگ و بو را آفریدی
2 دگر از عشق بیباکم چه رنجی که خود این های و هو را آفریدی
1 ز رازی معنی قرآن چه پرسی؟ ضمیر ما به آیاتش دلیل است
2 خرد آتش فروزد دل بسوزد همین تفسیر نمرود و خلیل است
1 دو دسته تیغم و گردون برهنه ساخت مرا فسان کشیده بروی زمانه آخت مرا
2 من آن جهان خیالم که فطرت ازلی جهان بلبل و گل را شکست و ساخت مرا
1 سحر با ناقه گفتم نرم تر رو که راکب خسته و بیمار و پیر است
2 قدم مستانه زد چندان که گوئی بپایش ریگ این صحرا حریر است
1 شنیدم مرگ با یزدان چنین گفت چه بی نم چشمن کز گل بزاید
2 چو جان او بگیرم شرمسارم ولی او را ز مردن عار ناید
1 حلقه بستند سر تربت من نوحه کران دلبران زهره وشان گل برنان سیم بران
2 در چمن قافلهٔ لاله و گل رخت گشود از کجا آمده اند این همه خونین جگران
1 مثل آئینه مشو محو جمال دگران از دل و دیده فرو شوی خیال دگران
2 آتش از ناله مرغان حرم گیر و بسوز آشیانی که نهادی به نهال دگران