فروغی بسطامی

فروغی بسطامی

فروغی بسطامی
فروغی بسطامی

گفتی که وقت سحر سویت کنم از فروغی بسطامی غزل 481

غزل 481 ام از 549 غزلیات

گفتی که وقت سحر سویت کنم گذری

1 گفتی که وقت سحر سویت کنم گذری ترسم ز پی نرسد این شام را سحری

2 خواهم که با تو شبی در پرده باده خورم گر خون من بخوری ور پرده‌ام بدری

3 آغاز هر طربی انجام هر طلبی هم ماه نوش لبی و هم سر و سیمبری

4 سرچشمهٔ نمکی خورشید نه فلکی هم فتنهٔ ملکی هم آفت بشری

5 دل بند و دل گسلی، در دلبری مثلی هم در حضور دلی هم غایت از نظری

6 بی پرده گر قدمی سوی چمن بچمی هم جیب غنچه دری هم آب گل ببری

7 بگشا به بذله دهن نرخ شکر بشکن زیرا که وقت سخن شیرین‌تر از شکری

8 در شاه راه طلب جانم رسید به لب لیکن ز سر لبت هیچم نشد خبری

9 در عین خسرویم مملوک خویش بخوان افزوده کن ز کرم بر قدر من قدری

10 یارب میان تو را هیچ آفتی نرسد کز بهر کشتن من خوش بسته‌ای کمری

11 هر دم ز شوق لبت در خون تپیده دلی هر سو ز دست غمت در پا فتاده سری

12 تا کی خبر نشوی از حال خسته‌دلان گویا ز عدل ملک یک باره بی خبری

13 سلطان روی زمین بخشنده ناصردین کز جود متصلش رفت آب هر گهری

14 ماهی که تیره نمود روز فروغی خود از وی ندیده فلک تا بنده‌تر قمری

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر گفتی که وقت سحر سویت کنم گذری

شاعر شعر گفتی که وقت سحر سویت کنم گذری چه کسی است ؟

شاعر شعر گفتی که وقت سحر سویت کنم گذری فروغی بسطامی می باشد.

شعر گفتی که وقت سحر سویت کنم گذری در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 13 سروده شده است.

قالب شعر گفتی که وقت سحر سویت کنم گذری چیست ؟

قالب شعر گفتی که وقت سحر سویت کنم گذری غزل است

مضمون اصلی شعر گفتی که وقت سحر سویت کنم گذری چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر