ای دل خسته برو بر در از جهان ملک خاتون غزل 807

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

ای دل خسته برو بر در آن یار مترس

1 ای دل خسته برو بر در آن یار مترس ور چو خاک رهت آن دوست کند خوار مترس

2 کارت ارچه چو سر زلف بتان آشفتست بار بر دل منه ای خسته ازین کار مترس

3 تو که جویای گل خوش نفس خوش بویی گل به دست آر و به دامن کن و از خار مترس

4 یار اگر یار بود با من مسکین ای دل دل قوی دار خدا را و ز اغیار مترس

5 ای دل آخر بگذر بر در دلبر روزی بوسه ای زان لب چون قندش بردار مترس

6 من که در بندگی اقرار جهانی کردم دل محزون غمینم مکن افگار مترس

7 ای که خواهی که همه کار به کامت گردد خاطر هیچکس از خویش میازار مترس

عکس نوشته
کامنت
comment