-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای نوجوان که دل به کمند تو بستهام رحمی نما که پیر و ضعیف و شکستهام
2 چل سال در مجاهده عمرم چو صرف شد پنداشتم ز مهر بتان بازرستهام
3 بر باد داده حاصل چلساله این زمان با داغ تو به گوشه محنت نشستهام
4 با آنکه از قدوم تو در تنگنای هجر بر روی خویشتن در امید بستهام
5 آواز پای و بانگ دری چون شنیدهام بیخویشتن به بوی تو از جای جستهام
6 گشته هلالی از سر هر ناخن پدید از شوق ابروان تو چون سینه خستهام
7 گفتی که چیست حال تو جامی به کنج غم پیوند با تو کرده و از خود گسستهام