ای تنگ شکر تنگ دل از تنگ از فروغی بسطامی غزل 142

فروغی بسطامی

آثار فروغی بسطامی

فروغی بسطامی

ای تنگ شکر تنگ دل از تنگ دهانت

1 ای تنگ شکر تنگ دل از تنگ دهانت وی سرو چمن پا به گل از سرو چمانت

2 خرسند شکاری که نشینی به کمینش قربان خدنگی که رها شد ز کمانت

3 تا آینه از خوبی خود با خبرت کرد خود را نگرانی و جهانی نگرانت

4 مانند تو بر روی زمین نادره‌ای نیست زان خوانده فلک نادرهٔ دور زمانت

5 مویی که بدان بستگی رشته جهان‌هاست در شهر ندیدیم به جز موی میانت

6 ماییم و سری در سر سودای محبت آن هم به فدای قدم نامه رسانت

7 گویند که بالات بلای تن و جان است بر جان و تنم باد بلای تن و جانت

8 آن جا که فروغی به سخن لب بگشایی طوطی ز چه رو دم زند از شرم لبانت

عکس نوشته
کامنت
comment