-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای تنگ شکر تنگ دل از تنگ دهانت وی سرو چمن پا به گل از سرو چمانت
2 خرسند شکاری که نشینی به کمینش قربان خدنگی که رها شد ز کمانت
3 تا آینه از خوبی خود با خبرت کرد خود را نگرانی و جهانی نگرانت
4 مانند تو بر روی زمین نادرهای نیست زان خوانده فلک نادرهٔ دور زمانت
5 مویی که بدان بستگی رشته جهانهاست در شهر ندیدیم به جز موی میانت
6 ماییم و سری در سر سودای محبت آن هم به فدای قدم نامه رسانت
7 گویند که بالات بلای تن و جان است بر جان و تنم باد بلای تن و جانت
8 آن جا که فروغی به سخن لب بگشایی طوطی ز چه رو دم زند از شرم لبانت