1 ای پسر نیست حرص را پایان زانکه با هر تنی درآویزد
2 پیش هر منعمی که بنشیند به تمنای سود برخیزد
3 آبروی کسان ز آتش آز هر زمان بر زمین فرو ریزد
4 لاجرم عاقل آن بود به جهان که به جهد از حریص بگریزد
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 غم و شادیستکه با یکدگر آمیختهاند یا مه روزه به نوروز درآمیختهاند
2 درکفی رشتهٔ تسبیح و کفی ساغر می راست با عقد ثریا قمر آمیختهاند
1 از شب نرفته دوش پاسی دو بیشتر من پاسدار آنک آن مه کند گذر
2 هردم به خویشتنگویان به زیر لب کایدون شب مرا طالع شود سحر
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **