1 ای برده غمت شادی صد ساله ز دل هرگز نرود داغ تو چون لاله ز دل
2 روزی که به دل داغ تو با خاک برم لاله ز گلم برآید و ناله ز دل
1 ای شده زندان درم مشت تو بند بر آنجا ز هر انگشت تو
2 پیش که ایام کند رنجه ات گردش او تاب دهد پنجه ات
1 چاره نبود اهل شهوت را ز زن صحبت زن هست بیخ عمر کن
2 زن چه باشد ناقصی در عقل و دین هیچ ناقص نیست در عالم چنین