1 ای بنده دولت تو هر آزادی شاگرد کفایت تو هر استادی
2 گر بسته چرخ جز تو کس بگشادی امید مرا نزد تو نفرستادی
1 ای تیغ تو کشیده ترا ز تیغ آفتاب ای نجم دین و از تو به کفر اندر اضطراب
2 با همت تو وهم نداند برید راه با هیبت تو دهر نیارد چشید خواب
1 همای خلعت عالی فکند سایه بر آن که آفتاب نماید ز رأی او سایه
2 عمید دولت ابونصر پارسی که خدا دهد به اختر دولت ز اخترش مایه
1 شه باز به حضرت رسید هین یکران مرا برنهید زین
2 تا خوی کند از شرم او زمان چون طی کنم از نعل او زمین