- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای به روی تو دیده باز مرا چاره ای از وصال ساز مرا
2 بیش از اینم نماند طاقت و صبر بیم دیوانگیست باز مرا
3 باشد ای نور چشم و راحت جان بر رخ خوب تو نیاز مرا
4 همچو قندم به بوته ی هجران چند داری تو در گداز مرا
5 چون که محراب ابرویش دیدم واجب آمد در او نماز مرا
6 از سر کوی دلبران آورد به یکی شکل و شیوه باز مرا
7 با غم عشقت آفرید از ازل مگر ای دوست بی نیاز مرا
8 در چمن دوش گفتم ای بلبل گل از آن تو، سرو ناز مرا
9 در جهان خود دگر نمی باید بی وصال تو برگ و ساز مرا