-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای دیده، بدار ماتم دل کو در خطری فتاد مشکل
2 خون شد ز فراق یار و از یار جز خون جگر دگر چه حاصل؟
3 عمری بتپید بر در یار آن خسته جگر، چو مرغ بسمل
4 چون دید به عاقبت که دلدار در خانهٔ او نکرد منزل
5 دل در پی وصل یار جان داد و آن یار نشد، دریغ، حاصل
6 بر خاک درش فتاد و جان داد آن قطرهٔ خون، که خوانیش دل
7 چون یاور نیست بخت با ما از بهر چه میسرشتمان گل؟
8 ای کاش که بود ما نبودی! کز بودن ماست کار باطل
9 ای یار، مبر ز من به یک بار پیوسته ازین شکسته مگسل
10 در بحر فراق تو فتادم دریاب، مگر فتم به ساحل
11 مگذار که هم چنین بماند بیچاره عراقی از تو غافل