دیدی که پای از خط فرمان از انوری ابیوردی غزل 275

انوری ابیوردی

آثار انوری ابیوردی

انوری ابیوردی

دیدی که پای از خط فرمان برون نهادی

1 دیدی که پای از خط فرمان برون نهادی دیدی که دست جور و جفا باز برگشادی

2 بردم ز پای بازی تو دست برد عمری بازم به دست بازی تو دست برنهادی

3 بر کار من نهی به جفا پای هر زمانی کارم ز دست رفت بدین کار چون فتادی

4 در خون و خاک پیش تو می‌گردم وز شوخی در چشمت آب نیست ندانم که بر چه بادی

5 شاد آن زمان شوی که مرا در غمی ببینی غم طبع شد مرا چو به غم خوردنم تو شادی

6 گویی از این پست به همه رنج یار باشم نه رنجهات می‌رسد احسنت شاد بادی

7 در طالعم ز کس چو وفا نیست از تو ماند از مادر زمانه به هر طالعی که زادی

8 عشقت به کار بردم و بردم چنانک بردم عمری به باد دادی ودادی چنانک دادی

9 ای انوریت گشته فراموش یاد بادت کو را هنوز در همه اندیشها به یادی

عکس نوشته
کامنت
comment