1 بر دشمنی دشمنت چو دیدی فعلش، نه نشان و نه داغ باید
2 اقرار بسی برتر از گواهان با روز همی چه چراغ باید؟
1 نبینی بر درخت این جهان بار مگر هشیار مرد، ای مرد هشیار
2 درخت این جهان را سوی دانا خردمند است بار و بیخرد خار
1 آزردن ما زمانه خو دارد مازار ازو گرت بیازارد
2 وز عقل یکی سپر کن ارخواهی کهت دهر به تیغ خویش نگذارد
1 گویند عقابی به در شهری برخاست وز بهر طمع پر به پرواز بیاراست
2 ناگه ز یکی گوشه ازین سخت کمانی تیری ز قضای بد بگشاد برو راست