1 دیدی که ز ناز بودم ای ماه زمین گردان شده چون پیاله زان دست بدین
2 باز آی و کنون چون خم می بازم بین خونین دل و سر گرفته و خانه نشین
1 ای رنگ عارض تو، آتش در آب بسته وی چین طرّة تو ، از مشک ناب بسته
2 جادوی غمزۀ تو ،بگشاده دست صنعت بر عارض تو از خط، نقشی بر آب بسته
1 اقبال تو باد دایم افزاینده صیت تو رونده دولتت آینده
2 هم پایۀ قدر بر فلک ساینده هم سایۀ لطف بر جهان پاینده
1 قطعه ای نزد تو فرستادم التماسی در آن حقیر و قلیل
2 التماسم نداشتی مبذول تا تو گشتی خفیف و بنده ثقیل
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به