- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای ساقی جان بخش، که در جام تو جانست پر کن قدح باده، که دل در خفقانست
2 آن سرو روان رفت بهر جای که دل داشت جان و دل ما در پی آن سرو روانست
3 آن شاه دل افروز، که سرمایه حسنست هرجا که روان شد دل و جانها نگرانست
4 دلها همه گلشن شد و جانها همه روشن آن ماه دل افروز مگر شمع جهانست؟
5 دل خواست که با عشق برآید بتجلد هرچند که کوشید، ولیکن نتوانست
6 جام دل ما را بشکست آن مه روشن گر جام شکسته است، ولی دوست همانست
7 ساقی، بده آن جام وز شفقت نظری کن قاسم گذرانست و جهان در گذرانست