1 گفتی شویم کی من از او او ز من جدا روزی که تن ز جان شود و جان ز تن جدا
2 خوش آنکه جا کنم ببرت چند سوزدم رشک قبا جدا حسد پیرهن جدا
3 نالان از آن چو مرغ اسیرم که سوزدم هجران گل جدا و فراق چمن جدا
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 چو رویت بود اگر میداشت خورشید جهانآرا عذاری از گل سوری خطی از عنبرسارا
2 نباشد در دلم جائی که باشد بیشکست از تو زنی بر شیشه من سنگ تا کی سنگدل یارا؟
1 خدا را ای نسیم احوال زار مستمندی را به جان از خار هجر آماده هر ساعت گزندی را
2 به بین و چون کبوتر سوی دورافتاده یار من مهیا شو از این گلزار پرواز بلندی را
1 از تنگی دل نیست به لب ره نفسم را یا رب کند آگاه که فریادرسم را
2 در وصلم و از هجر بود ناله زارم آویخته صیاد به گلبن قفسم را
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **