گفته بودی با تو کار از عمادالدین نسیمی غزل 214

عمادالدین نسیمی

آثار عمادالدین نسیمی

عمادالدین نسیمی

گفته بودی با تو کار من به سر خواهد شدن

1 گفته بودی با تو کار من به سر خواهد شدن کار سر سهل است اگر کارم به سر خواهد شدن

2 ترک جان مشکل نباشد در ره عشقت مرا کام دل حاصل به جان، ای جان اگر خواهد شدن

3 هر که را جان در سر زلف تو کردن کار شد نیست امکان کز پی کار دگر خواهد شدن

4 رشته جان مرا زلف تو چندان تاب داد کز غم رویت شبی چون شمع بر خواهد شدن

5 خون خور ای دل در طلبکاری که عاشق را مراد گر شود حاصل، به صد خون جگر خواهد شدن

6 گر کشد چشمت ز ابرو بر دلم روزی کمان پیش تیر غمزه ها جانم سپر خواهد شدن

7 من نخواهم کرد دست از دامن وصلت رها گر زمین و آسمان زیر و زبر خواهد شدن

8 ای که می گویی بپوش از روی خوبان دیده را این سخن در جان من کی کارگر خواهد شدن؟

9 آنچنان می نالم از عشقت که تا باشد خبر خلق عالم را ز درد من خبر خواهد شدن

10 دست دولت بر سرم خواهد نهادن تاج بخت با میانت گر شبی دست و کمر خواهد شدن

11 جان بیمار نسیمی از تن، ای آرام دل بی قرار از فرقت رویت به در خواهد شدن

عکس نوشته
کامنت
comment