1 گفتی که اگر میطلبی تدبیری هرچت باید بخواه بیتأخیری
2 زلفت خواهم ازانکه در میباید دیوانگی مرا چنان زنجیری
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 ای برده به آبروی آبم وز نرگس نیم خواب خوابم
2 تا روی چو ماه تو بدیدم افتاده چو ماهیی ز آبم
1 آلهی، نامه را آغاز کردم بنامت باب نامه باز کردم
2 زبان را در فصاحت راه دادم دهان را در بلاغت برگشادم
1 اگر سجده کنی مانند عطّار ببینی بت پرست خویش دیدار
2 ببینی بُت پرستی خویش اینجا تو برداری حجاب از پیش اینجا
1 ترا در علم معنی راه دادند بدستت پنجهٔ الله دادند
2 ترا از شیر رحمت پروریدند براه چرخ قدرت آوریدند
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **