گفتی از آن ماست دلت جان از از کمال خجندی غزل 228

کمال خجندی

آثار کمال خجندی

کمال خجندی

گفتی از آن ماست دلت جان از آن کیست

1 گفتی از آن ماست دلت جان از آن کیست اینجا نگر که داغ که آنجا نشان کیست

2 تن خاک شد بر آن در و هرگز به کوی تو یک شب سگی نگفت که این استخوان کیست

3 باری مرا به حسرت درد نو سوخت جان کا درد بی دوای نو درمان جان کیست

4 نرسم که رفت بوس ز شادی شوی هلاک ای جان ز لب مپرس که این آستان کیست

5 گفتم به جان غم تو بخواهم خرید گفت ای مفلس زبان زده بنگر زبان کیست

6 دشنام میدهی و میدانی اینقدر کاین راحتم بگوش رسد از زبان کیست

7 هر لحظه پرسیم که تو زآن کینی کمال آری همین قدر نشناسی که زآن کیست

عکس نوشته
کامنت
comment