- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بدوستی، که ترا نیک دوست می دارم بجان دوست، که از غیر دوست بیزارم
2 یکی چو من نبود در جهان کون و فساد اگر حجاب دویی را ز پیش بر دارم
3 گناه بنده عظیم و عذاب دوست الیم ولی برحمت و فضلش امیدها دارم
4 بپیش تیغ تو هر دم هزار جان بدهم بجان دوست، که با تیغ تو سری دارم
5 بگفتمش: بکرم رفع کن حجابم، گفت : تویی حجاب، ترا از میانه بردارم
6 هزار بحر کشیدم، هنوز یک قطره اگر بدست من آید بجان خریدارم
7 ز قاسمی خبر این جهان چه می پرسی؟ بدوستی، اگر از خویشتن خبر دارم