به رقیب سفری وعدهٔ رفتن از محتشم کاشانی غزل 556

محتشم کاشانی

آثار محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

به رقیب سفری وعدهٔ رفتن دادی

1 به رقیب سفری وعدهٔ رفتن دادی رقتی و تفرقه را سر به دل من دادی

2 ملک وصلی که حسد داشت بر او دشمن و دوست یک سر از دوست گرفتی و به دشمن دادی

3 بر طرف باد گوارائی از آن نعمت وصل که ز یک شهر گرفتی و به یک تن دادی

4 غیر من بوی می هر که درین بزم شنید همه را گل به بغل نقل به دامن دادی

5 باد تاراج ز هر جا که برآمد تو تمام سر به خاکستر این سوخته خرمن دادی

6 تیغ تقدیر که بد در کف صیاد اجل تو گرفتی و به آن غمزه پر فن دادی

7 محتشم دیر نکردی به وی اظهار نیاز نیک رفتی که مرا زود به گشتن دادی

عکس نوشته
کامنت
comment