ای فخر همه نژاد آدم از انوری ابیوردی قصیده 129

انوری ابیوردی

آثار انوری ابیوردی

انوری ابیوردی

ای فخر همه نژاد آدم

1 ای فخر همه نژاد آدم ای سیدهٔ زنان عالم

2 روح‌القدس از پی تفاخر مهر تو نهاد مهر خاتم

3 سلطانت کریمةالنسا خواند شد ذات شریف تو مکرم

4 راضی ز تو ای رضیةالدین جبار تو ذوالجلال اکرم

5 در خدمت طالع تو دارد سعد فلکی دو دست برهم

6 بر خستگی نیازمندان پیوسته ز لطف تست مرهم

7 اسبی که عنان‌کش تو باشد زاقبال شود چو رخش رستم

8 عمرت ندب هزار گردد نراد فلک اگر زند دم

9 روح‌الله اگر چه بود عیسی تو راحت روح و آن دل هم

10 موجود شداز تو جود و احسان چونان که مسیح شد ز مریم

11 اقبال تو بر فزون به هر روز در دولت خسرو معظم

12 آن پادشهی که خسروان را از هیبت او فرو شود دم

13 از ورد و تضرعت سحرگاه بنیاد بقای اوست محکم

14 با خاک در تو ز ایران راست بر چهره صفای آب زمزم

15 در مدح و ثنات شاعران‌راست تشریف و صلات خز معلم

16 ارواح ملک به ناله آمد صوت تو گرفت چون ترنم

17 جز بر تو ثنا و مدح گفتن باشد چو تیمم و لب یم

18 احباب ترا به زیر رانست ز اقبال توبارگی و ادهم

19 اعدای ترا زه گریبان طوقیست بسان مار ارقم

20 از قربت تو سرور و شادی وز فرقت تو مراست ماتم

21 گیرد فلک ار بخشک ریشم من در ندهم به خویشتن نم

22 بودی پدرم به مجلس تو یاری سره و حریف محرم

23 تو شاد بزی که رفت و زو ماند میراث به ماندگان او غم

24 ارجو که رهی شود ز لطفت بر اغلب مادحان مقدم

25 تا هشت سپهر و چار طبع‌اند آمیخته ز امتزاج بر هم

26 بادات بقا و عز و اقبال بیش از رقم حروف معجم

27 ماه رمضان خجسته بادت تا پیش صفر بود محرم

عکس نوشته
کامنت
comment