- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای صیقل جبین تو داده جلای روح در دل بود خیال تو تن را به جای روح
2 ای نسبت صفای بتان با وجود تو چون نسبت کدورت تن با صفای روح
3 خود گو که از تو چون گسلم چون تویی مرا محنت زدای قالب و راحت فزای روح
4 جان را گداختم به هوای تنت بلی تن را کنند اهل ارادت فدای روح
5 روحم خبر ز عشق ازل می دهد کجاست روحانیی که گوش کند ماجرای روح
6 روح الله آن نفس که ز روح القدس گرفت لعل لبت به آن زند اکنون صلای روح
7 تو روح جامیی و می لعل چون خوری باشد تو را غذای تن او را غذای روح