جامی

جامی

جامی
جامی

ای صیقل جبین تو داده جلای روح از جامی غزل 82

غزل 82 ام از 3391 خاتمة الحیات - غزلیات

ای صیقل جبین تو داده جلای روح

1 ای صیقل جبین تو داده جلای روح در دل بود خیال تو تن را به جای روح

2 ای نسبت صفای بتان با وجود تو چون نسبت کدورت تن با صفای روح

3 خود گو که از تو چون گسلم چون تویی مرا محنت زدای قالب و راحت فزای روح

4 جان را گداختم به هوای تنت بلی تن را کنند اهل ارادت فدای روح

5 روحم خبر ز عشق ازل می دهد کجاست روحانیی که گوش کند ماجرای روح

6 روح الله آن نفس که ز روح القدس گرفت لعل لبت به آن زند اکنون صلای روح

7 تو روح جامیی و می لعل چون خوری باشد تو را غذای تن او را غذای روح

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ای صیقل جبین تو داده جلای روح

شاعر شعر ای صیقل جبین تو داده جلای روح چه کسی است ؟

شاعر شعر ای صیقل جبین تو داده جلای روح جامی می باشد.

شعر ای صیقل جبین تو داده جلای روح در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر ای صیقل جبین تو داده جلای روح چیست ؟

قالب شعر ای صیقل جبین تو داده جلای روح غزل است

مضمون اصلی شعر ای صیقل جبین تو داده جلای روح چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, می‌نوشی است.