- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در گذشتی از من ای رب رحیم بازگشتم من بعصیان قدیم
2 چون ندیدی چاره ای در کار من گشتی از رحمت تو خود ستار من
3 تا نبیند عیب من غیر از تو کس پرده ها بستی بکارم پیش و پس
4 ای تو ستار عیوب بندگان عیب ما و حسن خود کردی نهان
5 گر نمیبستی تو بر روی نکو پرده ها از نور و ظلمت تو بتو
6 هوشها در پرده ی مستی نبود نیستها در جلوه ی هستی نبود
7 میگشودی پرده گر از روی خویش مینمودی گر رخ نیکوی خویش
8 نیکویی بر خلق پیدا میشدی کس بزشتی از چه پیدا میشدی
9 من که دیدستم بخود ستاریت کی شوم نومید از غفاریت
10 خلق را بستی زعیبم چشم و گوش ای خدا عیب من از خود هم بپوش