- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای صاحبی که صاحب دیوان چرخ را در مجلس تو منصب بالا نمیرسد
2 آنجا که کاتبان تو تحریر میکنند حکم قلم به صاحب جوزا نمیرسد
3 دریا چو جوش میزند از جود خود مگر صیت مکارم تو به دریا نمیرسد
4 امروز در بسیط زمین با وجود تو آیین سروری دگری را نمیرسد
5 یکدم نمیرود که ز دریای خلق تو صد کاروان عنبر سارا نمیرسد
6 جم رتبتا به حضرت اعلی آصفی احوال عجز بنده همانا نمیرسد
7 بگذشت چار مه که ز دیوان روزیم یک جو به وجه را تب و اجرا نمیرسد
8 زیر کبودی فلک احسان نمانده است یا خود برات رزق ز بالا نمیرسد
9 کارم رسیده است به جایی و آن چه جا جایی که هیچ خیرم از آنجا نمیرسد
10 ز ابر قطره به کف ما نمیفتد و ز باد راحتی به دل ما نمیرسد
11 گفتن دروغ راست نباشد همی کند گه گاه وجود مکرمت اما نمیرسد
12 با این نظام حال و منال و فراغ بال هیچم به قرض خواه و تقاضا نمیرسد
13 ز انعام عام اصلی خویشم مدد فرست ز احسان دیگری نه که اصلا نمیرسد
14 داعی پیاده است و گران بار ناتوان هر روز ازین به مجلس اعلا نمیرسد
15 صیت تو از ثری به ثریا رسیده باد پیوسته تا ثری به ثریا نمیرسد