ای به تو آرزویِ از حکیم نزاری قهستانی غزل 1043

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

ای به تو آرزویِ من بیش‌تر از جفایِ تو

1 ای به تو آرزویِ من بیش‌تر از جفایِ تو سر برود ولی ز سر کم نشود هوایِ تو

2 دشمن و دوست گو بکن هر غرضی که ممکن است جور همه جهانیان من بکشم برای تو

3 باقی‌ِ عمر بر درت سر بنهم به بندگی نا کسم ار نُطُق زنم مختلفِ رضایِ تو

4 مونسِ من خیالِ تو دولتِ من وصالِ تو قبلۀ من جمالِ تو کعبۀ من سرایِ تو

5 از درِ تو کجا روم آری اگر ترا کسی هست به جای من مرا نیست کسی به جایِ تو

6 بر سرِ آب و آتشم از دل و دیده رحم کن بادِ نفاق در سرم نیست به خاکِ پایِ تو

7 ظاهر اگر نمی‌کنی میل به دوستیِ من روشنیی به خاطرم می‌رسد از صفایِ تو

8 دست به دوستی زدم از تو مدد به همّتی حاجتِ من برآید از معجزۀ دعایِ تو

9 گفت نزاریا بکش بارِ جفا که عاقبت شاخ امید بر دهد از اثرِ وفایِ تو

عکس نوشته
کامنت
comment