ای یار دلم را غم تو یار از جهان ملک خاتون غزل 199

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

ای یار دلم را غم تو یار قدیمست

1 ای یار دلم را غم تو یار قدیمست مهر تو مرا مونس و درد تو ندیمست

2 از درد فراق رخت ای نور دو دیده از دیده مرا بر رخ زر اشک چو سیمست

3 ای باد صبا نکهت زلفش به من آور کاین خسته دل غم زده قانع به نسیمست

4 گر هست چو سروش سوی ما میل بگویش ما را ز بد دشمن بدخواه چه بیمست

5 گر ملک عجم بی تو سراسر همه بخشند حقا که به نزد من دلداده ضمینست

6 از من گنهی گر به وجود آمده باشد شکرست خدا را که دل دوست رحیمست

7 بالای تو چون سرو روانست به بستان چشمان تو چون نرگس و زلف تو چو جیمست

8 در چشم دلم روی تو چون بدر تمامست گویی که سواد دهنت حلقه ی میمست

9 بیچاره دلم سیرکنان گرد جهان گشت بر خاک در دوست کنون گشته مقیمست

عکس نوشته
کامنت
comment