دست خواهش تا توان از مدعا از جویای تبریزی غزل 666

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

دست خواهش تا توان از مدعا باید کشید

1 دست خواهش تا توان از مدعا باید کشید خویش را در سایهٔ بال هما باید کشید

2 تلخ و شیرین تا به کام خواهشت یکسان شود ساغر لبریز تسلیم و رضا باید کشید

3 در سواد هند خوش در کشمکش افتاده ایم ناز منعم بیش از ابرام گدا باید کشید

4 می سراید چشم او در هر مژه برهم زدن پردهٔ ناموس بر روی حیا باید کشید

5 که خدنگ آه از دل گه کمان ناز یار با وجود بی دماغیها چها باید کشید

6 دسترس خواهی اگر جویا به کام نشأتین پای در دامان صبر و انزوا باید کشید

عکس نوشته
کامنت
comment