- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بازم طفیل خیل سگان نام برده ای ای من سگ تو گر چه به ناکام برده ای
2 نگشاده دست بهر دعای تو من هنوز بی موجبی چه دست به دشنام برده ای
3 می ران سمند ناز که در سرکشی گرو از خنگ چرخ و توسن ایام برده ای
4 خودساز پست قدر رقیبان که نیست کس کآرد فرو خری که تو بر بام برده ای
5 در لطف تن که هست دو ساعد بر آن گواه دست از سمن بر آن گل اندام برده ای
6 ره داده ای به باغ جمالت نسیم را از جعد خویش و جان من آرام برده ای
7 جامی سپاس لعل لبش گو که عمرها فیض کرم ز رشحه آن جام برده ای