باز بیمار خودم ساختی و از سلمان ساوجی غزل 339

سلمان ساوجی

آثار سلمان ساوجی

سلمان ساوجی

باز بیمار خودم ساختی و خوش کردی

1 باز بیمار خودم ساختی و خوش کردی خون من ریختی و جان مرا پروردی

2 شرط کردی که دل سوختگان را نبرم دل من بردی و آن قاعده باز آوردی

3 خیز و چون گرد زنش دست به دامن نه چنان کاستین بر تو فشاند تو ازو برگردی

4 جز صبا نیست بریدی که برد نامه به دوست خنکا باد صبا گر نکند دم سردی

5 می‌روی گردئ صفت در عقب او سلمان به ازان نیست که اندر عقب او گردی

6 زهر هجران چش اگر عارف صاحب ذوقی ترک درمان کن اگر عارف صاحب ذوقی

عکس نوشته
کامنت
comment