- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 باز بیمار خودم ساختی و خوش کردی خون من ریختی و جان مرا پروردی
2 شرط کردی که دل سوختگان را نبرم دل من بردی و آن قاعده باز آوردی
3 خیز و چون گرد زنش دست به دامن نه چنان کاستین بر تو فشاند تو ازو برگردی
4 جز صبا نیست بریدی که برد نامه به دوست خنکا باد صبا گر نکند دم سردی
5 میروی گردئ صفت در عقب او سلمان به ازان نیست که اندر عقب او گردی
6 زهر هجران چش اگر عارف صاحب ذوقی ترک درمان کن اگر عارف صاحب ذوقی