- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مرا گر همّتی مردانه بودی خلاصم از دلِ دیوانه بودی
2 چنین جانم ز دل کی سیر گشتی اگر جانانهام هم خانه بودی
3 غلط کردم که در شریان جان است چه میگویم که بودی یا نبودی
4 اگر عاقل نبودی در حجابی چو مجنون از خرد بیگانه بودی
5 کجا پیمان به سر دانستمی برد اگر نه بر کفم پیمانه بودی
6 کبوتر گر قناعت پیشه کردی کجا در بندِ دام و دانه بودی
7 اگر هر مرغکی بر شمعِ تسلیم فداییوار چون پروانه بودی
8 کجا چون شبپره ظلمت گزیدی کجا چون جغد در ویرانه بودی
9 اگر عنقا نبودی در پسِ قاف میانِ خلق کی افسانه بودی
10 علی الجمله دلم زین ورطه ی شاق اگر بیرون شدی مردانه بودی
11 نزاری را ز مبدا تا به اکنون همه کارش چنین مستانه بودی
12 همه عمرش غرامت بر غرامت و گر شکرانه بر شکرانه بودی
13 ازینها وارهاندی التقاطی گرم از جانب جانانه بودی