دوست به دشمن به کربلا تو نمودی از سعیدا غزل 562

دوست به دشمن به کربلا تو نمودی

1 دوست به دشمن به کربلا تو نمودی یوسف یعقوب را بها تو نمودی

2 صورت جان من است جسم لطیفت آنچه ندیده است کس مرا تو نمودی

3 زلف گشودی و خط سبز کشیدی آنچه نبود آن سوا سوا تو نمودی

4 بوالحکمی را ابوی جهل تو کردی ختم نبوت به مصطفی تو نمودی

5 رسم جفا، روی خوب و چشم سیه را دلبری و شوخی و ادا تو نمودی

6 در حرم امن جای توست سعیدا چون به قضای خدا رضا تو نمودی

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر