- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای جوان بخت سرافراز که بر خاک درت خسرو تخت فلک سوده جبین صد باره
2 وی درم پاش سنی پیشه که بر اهل نیاز بوده اهل کرمت قطره فشان همواره
3 هست شش ماه که از بهر دعا گوئی تو خواب را کردهام از دیدهٔ خود آواره
4 روز هم خواهشم این بوده که در هیچ محل نگذارد صمد چاره برت بیچاره
5 در ثنای تو هم از یاوری طبع بلند راندهام بر سر سیاره و ثابت باره
6 وز تو آن دیدهام امسال که گر شرح کنم خاطرت جامه طاقت کند از غم پاره
7 شکوه هرچند که از چون تو مطاعی کفر است ای مطیعان تو هم ثابت و هم سیاره
8 این اثر داد ثنا خوانی سی روزهٔ من که تو از من ببری روزی سی نان خواره