ای بی لب توام به دهان قند ناب تلخ از جامی غزل 260

ای بی لب توام به دهان قند ناب تلخ

1 ای بی لب توام به دهان قند ناب تلخ در کام جام بی لب لعلت شراب تلخ

2 زان دم که دهر زهر فراق توام چشاند شد در مذاق عیش مرا خورد و خواب تلخ

3 از دل که سوخت ز آتش غم چاشنی مگیر ترسم که آیدت به دهان این کباب تلخ

4 شیرین مکن به نقل دهانم چو می دهی کز دست چون تویی نبود زهر ناب تلخ

5 کردم سؤال بوسه به شیرینی از لبت نبود طریق لطف که گویی جواب تلخ

6 رویت گل است و گریه تلخم ازو گلاب هرگز گلی نداد بدینسان گلاب تلخ

7 می باید از عتاب تو جامی حلاوتی آری نیاید از لب شیرین عتاب تلخ

عکس نوشته
کامنت
comment