- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای نور رخت مطلع انوار هدایت معلوم نشد عشق ترا مبداء و غایت
2 بر لوح دلم نقش خیال تو کشیدند روزی که نبود از قلم و لوح حکایت
3 از دشمنی خلق جهان باک ندارد آن را که بود از طرف دوست حمایت
4 گر لطف تو همراه شود بی خردان را گو محو شو از روی زمین عقل و کفایت
5 صد سالم اگر رانی و یک روز بخوانی جز شکر تو جایی نتوان برد شکایت
6 درد تو نه دردی که بود قابل درمان عشق تو نه عشقی که رسد آن به نهایت
7 کس مثل نسیمی نتواند به حقیقت ره سوی تو بردن مگر از روی هدایت