1 ای نور تو شمع بزم مردم گشته در نور تو ذرات جهان گمگشته
2 این پرتو حسن تست کز پرده برون افتاده و مهر و ماه و انجم گشته
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 جز عشق که اشرف بود از جمله کمالات دیگر بکمالی نتوان کرد مباهات
2 جویم بدعا چندت و خوانم بمناجات من ذره تو خورشید من و وصل تو هیهات
1 مگر ز آن گل شمیمی هست باد صبحگاهی را که دارد این نشاطافزایی و اندوهکاهی را
2 ز دوزخ گو مترسان داغ هجران دیده را زاهد کز آتش نیست باکی دور از آب افتاده ماهی را
1 نیامد بر لبم آهی ز سوز عشق تا بودم سراپا سوختم اما بکس ظاهر نشد دودم
2 قدحپیما تو با اغیار دوش و تا سحر هر دم من از حسرت ز خون دل چه ساغرها که پیمودم
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **