- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مرا به دست غم خود گذاشتی رفتی غم جهان همه بر من گماشتی رفتی
2 سواد خط مژهام زان فراق نامه سترد که در وداع بنامم گذاشتی رفتی
3 دل از وفا به تو میداد دست عهد ابد ازو تو عهد گسل واگذاشتی رفتی
4 به غیر حسرت و مردن بری نداد آن تخم که در زمین دل خسته کاشتی رفتی
5 لوای هجر که یک چند بود افکنده تو در شکست غمش برفراشتی رفتی
6 مرا که ابرش ادبار بد به زین ماندم تو زین بر ابلق اقبلال داشتی رفتی
7 دگر به زیستن محتشم امید مدار چنین که در تب مرگش گذاشتی رفتی