-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 رفتی و دل ز هجر تو با سوز و آه ماند دیده در انتظار قدومت به راه ماند
2 رفتی کله نهاده کج از ناز و در رهت برهر نشان پا سر صد کج کلاه ماند
3 رفتی و بی جمال تو ویرانه مرا نی روز تاب مهر و نه شب نور ماه ماند
4 از مهر و مه چه روشنی آن را که بی رخت در پیش دیده پرده ز بخت سیاه ماند
5 قدت نهاد بر سر طوبی قدم ز قدر سرو بلند پای به فرق گیاه ماند
6 جز پای بوس سرو بلندت هوس نداشت هرتاجور که پا به سر تخت جاه ماند
7 جامی چه غم که ماند زکار اینچنین کزو صد نقش دلپذیر درین کارگاه ماند