ای ترکِ لاله‌رخ بده از مسعود سعد سلمان غزل 1

مسعود سعد سلمان

آثار مسعود سعد سلمان

مسعود سعد سلمان

ای ترکِ لاله‌رخ بده آن لاله‌گون شراب

1 ای ترکِ لاله‌رخ بده آن لاله‌گون شراب تابان ز جامِ چون رخِ لعل از قَصَب نقاب

2 من گویمی گلاب است آن مِی که می‌دهی گر هیچ‌گونه گونهٔ گل داردی گلاب

3 جز دوستیِّ ناب نیابی ز من همی واجب بوَد که از تو بیابم نَبیدِ ناب

4 تیره نکردش آتش آن‌گه که آب بود اکنون که آتش است ضعیفش مکن به آب

5 آب است و آتش است و ازو شد خراب غم نشگفت ار آب و آتش جایی کُنَد خراب

6 آسایش است و خرّمی از آبْ دیده را این است و زان بلی که کُنَد دیده را به خواب

7 از لطف بردوید به سر وین شگفت نیست روح است و روح را سویِ بالا بوَد شتاب

8 در مغز و طبعم افتاد آتش ز بهرِ آنک دستِ تو بر نَبید و بلور است و آفتاب

9 تا ندهی‌ام نَبیدی چون دیدهٔ خروس باشد به رنگِ روزم چون سینهٔ غُراب

عکس نوشته
کامنت
comment