تو می دانی که ما را جز از جهان ملک خاتون غزل 297

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

تو می دانی که ما را جز تو کس نیست

1 تو می دانی که ما را جز تو کس نیست به عالم جز توأم فریادرس نیست

2 ندارم در جهان غیر از تو یاری چه چاره چون به وصلم دست رس نیست

3 هوای کوی دلبر هست ما را خدا داند که جز اینم هوس نیست

4 سهی سروا گذاری کن سوی ما که ما را صبر از تو یک نفس نیست

5 گرت بینم همه عمری شب و روز دو چشمم را ز دیدار تو بس نیست

6 گرفتارم به درد دل چو بلبل بگو تا کی خلاصم زین قفس نیست

7 نفس بی یاد آنکس برنیارم که او با من زمانی هم نفس نیست

8 به فریاد من فریاد خوان رس که ما را در دو عالم جز تو کس نیست

9 به جان تو قسم کز درد هجرت چو آب چشم ما رود ارس نیست

عکس نوشته
کامنت
comment