مرا کشتی، متاب از امیر شاهی سبزواری غزل 174

امیر شاهی سبزواری

آثار امیر شاهی سبزواری

امیر شاهی سبزواری

مرا کشتی، متاب آن گوشه ابرو به عیاری

1 مرا کشتی، متاب آن گوشه ابرو به عیاری کمان بر من مکش جانا، که تیری خورده‌ام کاری

2 به فریاد خود آزار سگ کویت نمی‌خواهم که در کیش محبت کفر باشد مردم‌آزاری

3 سرشک عاشقان شنگرف‌گون می‌آید از دیده بهار عارضش را تا دمیده خط زنگاری

4 کشیده نرگست بر قلب جان‌ها تیغ بیدادی فکنده طره‌ات در راه دل‌ها دام طراری

5 چو می‌بیند مه روی تو، از خود می‌رود شاهی تو حال دل همی‌دانی، ولی با خود نمی‌آری

عکس نوشته
کامنت
comment